مصاحبه از زهرا سیفی

مصاحبه با دکتر حبیب اله بخشوده- شاعر منتقد، پژوهشگر و مدرس دانشگاه

مصاحبه با دکتر حبیب اله بخشوده- شاعر منتقد، پژوهشگر و مدرس دانشگاه
حبیب الله بخشوده متولد سال 1348 (ایلام) و از پیش قراولان شعر فارسی پس از انقلاب ایلام به شمار می‌رود. او تحصیلات دورۀ ابتدایی را در دبستان حکیم نظامی، دورۀ راهنمایی را در مدرسه راهنمایی رودکی و دورۀ متوسطه را در دبیرستان شریعتی گذراند. حبیب، پس از پایان دورۀ متوسطه، در آزمون تربیت معلم پذیرفته شد
يکشنبه ۱۵ تير ۱۳۹۹ - ۱۱:۲۱
کد خبر :  ۱۱۸۲۳۴

پیش‌درآمد:

حبیب الله بخشوده متولد سال 1348 (ایلام) و از پیش قراولان شعر فارسی پس از انقلاب ایلام به شمار می‌رود. او تحصیلات دورۀ ابتدایی را در دبستان حکیم نظامی، دورۀ راهنمایی را در مدرسه راهنمایی رودکی و دورۀ متوسطه را در دبیرستان شریعتی گذراند. حبیب، پس از پایان دورۀ متوسطه،  در آزمون تربیت معلم پذیرفته شد و در رشتۀ دینی و عربی مرکز تربیت معلم شهید ثانی تهران تحصیل نمود و مدرک کاردانی را از مرکز مذکور اخذ نمود.

حبیب الله بخشوده، پس از فراغت از تحصیل از مرکز تربیت معلم، حدود سه سال در مدارس راهنمایی روستاهای حومۀ ایلام تدریس نمود و پس از آن در رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه حصارک کرج پذیرفته و فارغ التحصیل شد. او رشتۀ زبان و ادبیات فارسی را در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه شهید چمران اهواز  و در مقطع دکتری دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان، ادامه داد.

در کارنامۀ آموزشی حبیب الله بخشوده ، تدریس در مدارس راهنمایی، دبیرستان‌ها و دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی ایلام و در کارنامۀ اجرایی او، کارشناسی کتاب و فعالیت‌های ادبی ادارۀ کل آموزش و پرورش و مدیر کل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان ایلام دیده می‌شود. علاوه بر موارد یاد شده می‌توان به موارد زیر نیز اشاره نمود:

  • عضو شورای شعر و موسیقی اداره کل فرهنگ وارشاد اسلامی؛
  • مسئول کانون ادبی کانون بیان دانشگاه ایلام؛
  • عضو انجمن شعر و موسیقی صدا وسیمای مرکز ایلام؛
  • مسئول کانون ادبی هانا ، حوزۀ هنری استان ایلام؛
  • مسئول واحد پژوهش حوزۀ هنری استان ایلام؛
  • عضو کمیتۀآثار و تالیفات اداره کل آموزش و پرورش استان ایلام؛
  • دبیر علمی کنگره سراسری عقیق و ارغوان؛
  • دبیر همایش گل زه‌خم لاله؛
  • دبیر فصل نامه فرهنگی پژوهشی و عضو دبیر خانه کشوری زبان و ادبیات فارسی؛
  • داور جشنواره خوارزمی؛
  • داوری در چندین جشنواره وکنگره استانی و کشوری از جمله پرسش مهر، کنگره اردیبهشت،یک پنجره ناگهان، داور جشنواره سراسری شعر جوان.

به جز موارد اشاره شده، باید اذعان نمود که این شاعر خلاق در زمینه تصنیف و ترانه، آثاری درخشان دارد که از آن جمله می‌توان به شعر پیامبر (ص)  باصدای «امین صدیقی» ،پنج شعر از کاست «نه یلمه جی» باصدای «محمد جواد شوهانی»،  چندین شعر با صدای «علی محمد ارسلانی» ، «جمشید عزیزخانی»، «بهادر مرادخانی» اشاره کرد. بسیاری از آثار این شاعر و محقق توانا در نشریات کشوری از آغاز دهۀ هفتاد تاکنون به چاپ رسیده است .

در کارنامۀ ادبی حبیب الله بخشوده، سه دهه فعالیت مدام ادبی  به چشم می خورد. به علاوه از ارزشمندترین کارهای ادبی بخشوده، چاپ کتاب «شه هید ئه سر» (شهید اشک) است او در این کتاب با چند شعر جدید خود و ده ها شعر کُردی و فارسی، نوحه‌هایی ماندگار و سوزناکی برای حادثۀ عاشورا ساخته که هرساله مورد استفاده مداحان حضرت سید الشهدا (ع) قرار می‌گیرد.

بخشوده، سُرایش شعر فارسی و کردی را در قالب‌های مختلف، استادانه تجربه نموده و در زمینۀ نقد و پژوهش ادبی نیز صاحب تخصص است. از او تا کنون دوازده جلد کتاب به زبان‌های فارسی و کُردی در عرصۀ شعر (بزرگسال و کودک) ، پژوهش ادبی و تدوین منتشر شده است.

حبیب الله بخشوده در محافل ادبی کشور  حضور پررنگی داشته و تاکنون توانسته است جوایز ملی متعددی را کسب نماید که می توان به موارد زیر اشاره نمود:

  • برگزیده جشنواره شعر فجر؛
  • بر گزیده دو دوره مسابقۀ کشوری پرسش مهر؛
  • برگزیده کتاب سال دفاع مقدس؛
  • نفر اول فستیوال مولوی کُرد با انتخاب کتاب کُردی که پوو(قاصدک)؛
  • مقام اول شعر رضوی در دورۀ اول؛
  • مقام اول کشوری شعر عاشورایی؛
  • مقام اول شعر کشوری عطر یاس؛
  • معلم نمونه شهرستان ایلام؛
  • شاعر برگزیده تولیدات حوزه‌های هنری سراسر کشور.

بخشوده، ازدواج نموده و صاحب دو فرزند به نام‌های مهدیس و محمدصدراست. همسر ایشان – خانم مریم اسفندیاری- از فرهنگیان استان ایلام است.

 

گپ و گفت:

از چه زمانی به سرودن شعر روی آوردید؟

 به شعر و زمزمه‌های  شاعرانه  در سال سوم راهنمایی علاقمند شدم . در آن زمان یک‌سری جملات ردیف می‌کردم که معمولا مقفی بودند اما از لحاظ ساخت مشکل داشتند. در دورۀ دبیرستان با افاعیل عروضی آشنا شدم که به سرودن نظم‌واره‌هایی موزون و مقفایی انجامید.

تابستان همان سالی که دانش‌آموز پایۀ دوم دبیرستان بودم، در دورۀ یک‌ماۀ آموزش شعر که ادارۀ فرهنگ و ارشاد اسلامی با مدرسی جناب آقای عبدالجبار کاکایی برگزار نموده بود شرکت کردم. در آن کارگاه، آقای ظاهر سارایی و چند نفر دیگر از دوستان نیز حضور داشتند.

حضور در کلاس آقای کاکایی، فرصت مغتنمی بود تا با مبانی شعر نظیر قافیه، وزن و قالب‌های شعری، بیشتر آشنا شده و به صورت حرفه‌ای‌تر به سُرایش شعر بپردازم. آن‌چه که مرا در این مسیر بیشتر موفق کرد، مطالعۀ مستمر آثار شاعران متقدم نظیر رودکی، مولوی، حافظ، سعدی، منوچهری، خاقانی و متون کهن  و شاعران نوپرداز متأخر مانند  نیما ،شاملو ، اخوان ، فروغ ، سپهری و غزل سرایان معاصر مثل ، سیاوش مطهری ، منوچهر نیستانی ، حسین منزوی، محمدعلی بهمنی بود که روز به روز دامنۀ واژگان و تصویرسازی‌هایم را گسترده‌تر می‌کرد.

 

اولین مشوقین شما در این زمینه چه کسانی بودند؟

 واقعیتش یکی از کسانی که سبب شد که من به شعر علاقمند شوم مادر بزرگم بود . با وجود این‌که مادر بزرگ من سواد آن‌چنانی نداشت ، اما لحن کلام و رفتارش برخاسته از ادبیات بود. شعرهایی که برایم می‌خواند یا داستان‌هایی که تعریف می‌کرد، اشتیاقم را به ادبیات دوچندان می‌ساخت.

مادر بزرگم شعر را قشنگ می‌خواند ، با همان لحن دلنشینی که داشت . شعر خواندنش خالی از اشکال نبود اما لبریز از صفا و سادگی بود. به یاد دارم که در نمازهایش این ذکر را می‌خواند:

یا رب آگاه تویی

گر مورچه در ته چاه دم زند

 از دم زدن مورچه آگاه تویی

 به یا رب یا ربِ شب زنده داران

به امید دل امیدواران

به حق آن‌ها که در کشتی نشستند

که کشتی‌شان شکست دل به تو بستند

او به من خیلی علاقه داشت چون با خانوادۀ ما یک‌جا زندگی می‌کرد. البته در اتاقی مستقل. همیشه کتاب‌های ادبیاتی را که تهیه می‌کردم، زیر بغل می‌زدم و پیش‌اش می‌رفتم و با اشتیاق برایش می‌خواندم و او با همان لطف و صفای همیشگی‌اش تشویقم می‌کرد و می‌‌گفت : پسرم بخوان . البته نباید از نقش تأثیرگذار مادرم نیز غافل شد. مادرم به شعر و شاعری علاقمند بود . چون تا سال ششم درس خوانده بود و بسیاری ازمتونی که ما در دورۀ  لیسانس وفوق لیسانس می‌خواندیم او در دوره ابتدایی خوانده بود . مثلاً شعر جامی یا گلستان و بوستان سعدی. خیلی از لالایی‌های زیبایی که مادرم می‌خواند سرشار از ابیات ناب شعر فولکلوریک کُردی بود. من آن ابیات را در دفتری یادداشت می‌کردم و لحظات خوبی را با آن‌ها سپری می‌نمودم. این امر سبب افزایش اشتیاقم به ادبیات شد.

 

چرا از بین تمامی هنرها، شعر را انتخاب کردید؟

علاقه‌ام‌ به شعر به این علت است که شعر هنر عاطفه هاست . در شعر چیزهایی وجود دارد که در سایر هنرها نیست. مثلا در هنر نقاشی، فرد تنها می‌تواند با اثر، ارتباط بصری پیدا کند. اما این ارتباط در شعر از طریق شنیدار و حتی از طریق نوشتار و به شکل مکتوب میسر می‌شود. ضمن این‌که شعر، هنری است که به ابزار زیادی نیاز ندارد، هنری است که  ذاتاً انسانی است. شما در هنرهای دیگر نمی‌توانید احساسات بشری را به همان صورتی که هست نشان دهید. شعر بُن‌مایۀ بسیاری از هنرهاست. در هنرهایی نظیر خوشنویسی، موسیقی، فیلم و حتی داستان می‌توان نقش مؤثر شعر را مشاهده نمود.

شعر یکی از معدود رسانه‌هایی است که از آغاز بشریت همدم انسان بوده و تا روزگار امروز این امر ادامه یافته است. در روزگار کنونی علی‌رغم جذابیت‌های سمعی و بصری رسانه‌های صوتی و تصویری، شعر هنوز که هنوز است مورد اقبال عمومی بوده و دارای رونق است.

 

آیا در هر حالتی شعر می سرایید یا سرودنتان ساعات و حالات خاصی را می طلبد؟

 من عموماً با این دیدگاه که می‌شود در هر لحظه شعر گفت و برای هر موضوعی شعرسرود به شدت مخالفم و معتقدم که شعر هنری است که نباید  به پای هر چیزی ریخته شود. اما گاهی شاعر بر سبیل تفنن و به منظور طبع آزمایی یا ایجاد نشاط در دیگران، ممکن است فی‌البداهه و ارتجالی شعر بگوید. اما با این امر که به شاعر عکسی بدهند یا اسم و خصال متوفایی را بگویند و از او بخواهند که برای آن‌ها شعر بگوید، مخالفم چون به شعر ساختگی منجر می‌شود، نظیر همان قصایدی که بسیاری از شعرای قدیم علی‌الخصوص در دوره ی خراسانی می‌گفتند. مثلاً وقتی پادشاه عزم حرکت به مقصدی داشت قصیده‌ای بلند و محکم مثلاً در وصف او یا اسبش می‌سرودند. وجه تسمیه قصیده نیز همین بوده چون به معنی قصد کردن است. یعنی شاعر قصد امری می‌کند و برای آن شعری می‌سراید.

شاعر باید سرشار از الهام باشد البته منظورم از الهام این نیست که فرشته‌ای بر او نازل شود نظیر اعتقادی که ناصر خسرو  و دیگران داشتند که شعر توسط«تابعه» به آنان تلقین می‌شود.

شعر، برایند اندوه‌ها و شادی‌هاست. حاصل رفتارهایی است که در اجتماع نظاره‌گر آن‌هاییم . برایند هنجارها وناهنجارهایی است که وجود دارند . تمام این قابلیت‌ها در وجود فردی که بر کلام مسلط است و تمرین فراوانی در راه ساخت و بافت جملات کرده و تعدادی از علوم را می داند و به واسطه تسلط بر همان علوم، کلامی زیبا وجاودانه خلق می‌کند تجلی یافته است. کلامی که ممکن است از نظر  دیگران ساده به چشم بیاید اما همین افراد بر این امر معترفند که به همین سادگی هم نمی‌شود سخن گفت. یعنی همان اصل سهل‌الممتنعی که در اشعار سعدی یا دیگران دیده می‌شود. به نظر من، تلاش ساختگی برای سرودن، به نظم منتهی می‌شود نه شعر.

 

بیشتر به چه سبک شعری علاقه دارید؟ چرا ؟

من چه در شعر فارسی و چه در شعر کردی به قالب‌هایی نظیر: غزل ، دوبیتی، رباعی ، شعر سپید و اقسامی از اشعار سپید (طرح ، هایکو وگونه های دیگر) علاقمندم. به طور کلی می‌توان گفت که سبک شعری ما سبک معاصر است. برای زیباتر شدن شعر کُردی می‌توان از فضا و تکنیک‌های شعر فارسی در سرایش آن استفاده کرد. ورود به قالب‌هایی که کمتر مورد توجه شاعران کردی‌سرا بوده (نظیر شعر سپید) و  نیز بهره‌گیری از تجارب سایر ملل و حتی شاعران کُردزبانی که به زبان سورانی یا سایر گویش‌های کُردی شعر سروده‌اند( نظیر عبدالله پشیو، شیرکو بی کس ...) می‌تواند در ارتقاء کیفیت شعر کُردی ایلام مؤثر واقع شود.

ذکر این نکته ضروری است که میراث شعر فارسی بر ادبیات و شعر کُردی تأثیر نهاده است. بنا بر اصل «بینامتنیت» هیچ متن خودِ بایسته‌ای وجود ندارد. شما وقتی که شعر حافظ را می‌خوانید در لابلای سطور آن شعر سعدی و خاقانی هم دیده می‌شود. در شعر صائب می‌توان مولوی را دید. به عبارتی، متون، در طول زمان الهام‌پذیر بوده‌اند. تمامی ذهن و فهم بشر سرشار از دانش‌هایی است که قبل از او به آن‌ها پرداخته‌اند. اگر فایل‌های ذهنی انسان خالی بود نمی‌توانست سخن بگوید. حتی نویسندگان مقالات از نویسندگان پیشین و فیلم‌سازان کنونی از فیلم‌سازان قبلی تأثیر گرفته‌اند. در حقیقت، هنر نوعی تکرار است اما این تکرار نباید عین کلام گذشتگان ، بلکه ملهم از آن‌ها باشد.

معتقدم  یکی از سبک‌های موثر شعر بعد از انقلاب که حتی در شعر سپید هم مورد اقبال قرار گرفت، سبک هندی است. سبک هندی دارای ظرفیت‌های تخیلی است که در سایر سبک‌ها کمتر دیده می‌شود. همین مضمون یابی‌ها ، خیال بافی‌ها ، حتی استفاده از آرایه‌هایی که به نظر می‌رسد در گذشته جزء عیوب شعر تلقی شده‌اند اما شاعر سبک هندی این عیب را به حُسن تبدیل کرده و سبب شده که سبک هندی پر ظرفیت‌ ظاهر شود.

غیر از سرایش شعر، در چه زمینه‌های دیگری نیز فعالیت دارید؟

من علاوه بر سرایش شعر در زمینه تحقیق در متون ادبی و نقد آثار ادبی نیز فعالیت دارم و این کار هم مسبوق به سابقه است. در 1371 بنده  نقدهایی بر مجموعۀ شعر برخی از شاعران  در مطبوعات سراسری نوشتم که به عنوان مثال می‌توان به نقد مجموعه‌های شعر فرشته ساری ، محمد رضا مهدی‌زاده ، جلیل صفر بیگی ، ظاهر سارایی ، نعمت الله داوودیان و بسیاری از شاعران کُردی سرا اشاره کرد.  به سینما هم علاقه دارم . هر چند که در زمینه سینما فعالیتی نداشتته‌ام  اما اعتقاد دارم که سینما ، نقد و داستان ، هنرهایی هستند که تقریباً هم‌سوی هم و در یک راستا حرکت می‌کنند.

از میان ژانرهای شعری علاقۀ من  بیشتر به سُرایش ترانه است . بسیاری از آثارم در زمینه ترانه است . و همین امر سبب شده که به هنر موسیقی نیز توجه جدی داشته باشم چون آن را مکمل هنر شعر می‌دانم. ترانه‌های بنده توسط خواننده‌های صاحب نام کُردی و فارسی نظیر حسین صفامنش ، محمدجواد شوهانی، بهادر مرادخانی، علی محمد ارسلانی، آقای عزیزخانی و سایرین که اسمشان اکنون در خاطرم نیست خوانده شده‌اند. یکی از کارهای معروف در این زمینه، غزل کُردی «نیلمه جی» است که توسط محمد جواد شوهانی به زیبایی اجرا شده است.

الگوی شما در شاعری کدام شاعر از متقدمین و متأخرین است ؟

از شعرای متقدم به حافظ علاقمندم زیراکلام او دارای ساخت و بافت مشخص و در شعر او انسجام قوی بین مصاریع و بیت‌ها مشاهده می‌شود. حافظ، در به‌گزینی واژه‌ها و استفاده از ایهام تناسب و ظرافت‌های زبانی، استادانه عمل کرده است. در ساده‌گویی و نکته‌یابی به سعدی علاقه دارم. شیخ اجل، از جملات ساده، مفاهیم بلندی را استخراج کرده و تحویل مخاطب می‌دهد. از شعرای سبک هندی ، صائب را دوست دارم . صائب، بزرگ‌ترین شاعر سبک هندی است. دامنۀ خیال و تصویرپردازی‌هایش بسیار وسیع و گسترده است. در شعر او، آرایه‌هایی نظیر اسلوب معادله به وفور یافت می‌شود. او توانسته است که زبان کوچه و بازار را وارد شعر کند و این کار، الگوی مناسبی برای شعر امروز است.

تأثیرات شعر سپید در شعر معاصر ایران انکار ناشدنی است.  شعر سپید کمک زیادی به غزل امروز وحتی رباعی و دوبیتی امروز کرده و با امکاناتی که به لحاظ زبانی و نگرشی در تفکر شعرا به وجود آورده کمک شایانی به شعر سنتی ایران کرده است . در این فرایند  نقش آثار فروغ فرخ‌زاد بسیار نورانی و پرفروغ است. آثار سپهری ، و شاملو ، به لحاظ بافت کلامی نیز قابل تأمل است و بنده نیز به آن‌ها ارادت داشته‌ام.

 ازغزل‌سراهای معاصر، قطعأ منوچهر نیستانی ، بعضی ازشعرهای زنده یاد حسین منزوی و محمد علی بهمنی ، همه در فکر و ذهن من تأثیر نهاده و بی گمان ازظرافت‌ها و لطافت‌ها و تکنیک‌های آن‌ها بهره برده‌ام.

البته از موارد ذکر شده نمی‌توان به عنوان الگوی شعری‌ام یاد کرد بلکه آن‌ها مسیر و شیوه‌های سرودن شعرند. زیرا همان‌گونه که پیش‌تر از این گفتم بر اساس نظریۀ بینامتنیت، شعر هر شاعر الهام گرفته از متون مختلف است و نمی‌توان گفت که وی تنها از یکی دو شاعر تأثیر گرفته یا الگوی او بوده‌اند.

در واقع باید گفت که همۀ آثار قلمی بشر و حتی گفته‌ها و شنیده‌های افراد، دیدن مناظر طبیعی نظیر پرواز یک پرنده یا حرکت یک مورچه  و مشاهدۀ رخدادهای اجتماعی و فرهنگی می‌توانند الهام بخش شاعر در سرودن باشند. بسیاری از مضامین شعرای سبک هندی، برگرفته از طبیعت است که با خمیرمایه‌های فلسفی به هم آمیخته و از آن‌ها تمثیلات و تشبیهات زیبایی آفریده‌اند. و کلام آخر این است که  بنده معتقدم تمام اجزای هستی به شکل تام بر ذهن و زبان شاعر تأثیر می‌گذارند. یک رخداد ساده می‌تواند آفرینندۀ مضمونی بزرگ باشد.

 

جایگاه شعر را در روزگار کنونی چگونه می‌بینید؟

شعر در روزگار ما  دارای جایگاهی خوب و شناخته شده‌ای است، هر چند که هنر اول نیست ، چرا که در واقع رسانه وبه خصوص سینما توانسته که جایگاه هنر اول را احراز کند.  در روزگار ما، شعر دست‌مایه‌ای برای سایر هنرهاست (نظیر موسیقی). با این اوصاف، جایگاه شاعرانی که خوب، جدی و به صورت تخصصی کار می‌کنند جایگاه رفیعی است. رخداد مناسب عصر ما این است که هر کدام از شاعران به دنبال یکی از قالب‌های شعری رفته و به صورت تخصصی در آن قالب، آثار خود را ارائه می‌دهند و این امر سبب شده تا شاهد ظهور شاعران غزل‌سرا، رباعی‌گو، دوبیتی سرا و نظایر آن باشیم.

در قالب‌های غیر کلاسیک نظیر شعر سپید و شعر نیمایی (البته شعر نیمایی کمتر) شاهد جایگاه رفیع شعر در روزگار کنونی هستیم. فضای نقد آثار نیز در خور تأمل است. اما مهم‌ترین فرصت و تهدید روزگار ما، فضای مجازی است. فضای مجازی علی‌رغم نقش بسیار مؤثری که در انتشار شعر دارد، باعث به هم ریختن عیار نقد شده است. زیرا در این فضا، شعر ارزشمند و فاقد ارزش با هم قاطی شده‌اند. بسیاری از افراد متذوق و متشاعر با خلق آثار ضعیف، خود را در جرگۀ شاعران قرار داده‌اند.

شعر امروز هنری شخصی هست ، هنری ارجمند وبسیاری از افراد با دقت و زیبایی تمام، دنبال کشف و شهود جدید در دنیای شعرند .

 

آیا سرودن شعر در زندگیتان محدودیتی ایجاد کرده است؟

شعر در واقع محدودیت نیست. محدودیت واقعی، محدودیت فکر بعضی از افراد جامعه است که به صرف این که فرد شاعر است، سایر توانمندی‌های او را در عرصه‌های مختلف نمی‌بینند. مثلاً بنده در حوزۀ نقد، پژوهش ، تحلیل مسایل فرهنگی و اجتماعی و حتی تجارب مدیریتی کار کرده‌ام اما تمام این موارد تحت‌الشعاع شاعر بودنم قرار گرفته‌‌اند یا بهتر است که بگویم قرار داده‌اند و این موضوع نوعی محدودیت است.

 

 

تا چه اندازه با این جمله موافقید: هنر برای هنر یا شعر برای شعر؟

موضوع هنربرای هنر یا پاراناسیسم دارای ریشه‌ای قدیمی است. به لحاظ واژه شناسی، پارناس (Parnasse) در اساطیر یونانی نام کوهی است که نه دختر خدای اسطوره ای یونان (Zeus) که الهه علم، هنر و ادبیات است در آن اقامت دارند. اما از نظر اصطلاحی، مکتب پارناس به گروهی از شاعران جوان با رهبری «کولنت دولیل» اطلاق می‌شود که در نیمه دوم قرن نوزدهم (1860) به مخالفت با رمانتیسم برخاستند و تحت تأثیر تفکرات و آیین «هنر برای هنر» محافل ادبی تشکیل دادند. هدف آنان ارائه هنر در حد کمال و رسیدن به زیبایی مطلوب و آرمانی بود. ویکتور هوگو با اثر معروف خود «Les Orientales » پایه گذار مکتب هنر برای هنر بود. وی ضمن بحث های ادبی، عبارت هنر برای هنر را در محافل ادبی به میان کشید که سخت مورد توجه برخی از جوانان قرار گرفت.


«تئوفیل گوتیه» از جمله این جوانان بود که پس از چند سال در رأس عده‌ای که هنر برای هنر را شعار و آئین خود کرده بودند، قرار گرفت. رفته رفته این شاعران به نام محله پاریسی پارناسین معروف شدند. آنها بحث و مشاجره شدیدی در باره ادبیات داشتند. گوتیه، پارناس را این چنین تعریف می کند: «هنر برای هنر، به معنای هنری آزاد از هرگونه نگرانی و دغدغه فکری به جز زیبایی است»، یعنی آنان بدون توجه به موضوع، محتوا و هدف، تنها به جنبه زیبایی اثر اهمیت می دهند. شاعر دیگر این مکتب «تئودور دوبانویل» است.


در سالهای 1866، 1869و 1876 آثار شاعران این مکتب در مجموعه شعری به نام «پارناس معاصر» در سه جلد منتشر شد که سخت مورد توجه قرار گرفت. پارناسین‌ها در انتخاب واژه ها، بیان و قالب گفتار دقت زیادی به خرج می‌دهند. آنان می‌خواهند به زیباترین شکل ممکن، هنرشان را به خواننده ارائه دهند و در این میان محتوای شعر برایشان چندان اهمیت ندارد.

نگاه طرفداران نظریه هنر برای هنر در ساحت شعر این است که شعر تنها راویت‌گر زیبایی‌هاست و مسئولیت شاعر تنها خلق این زیبایی‌هاست نه بازآفرینی مضامین اجتماعی. بر اساس این نظریه، شاعر موجودی برج عاج نشین است که از اوضاع جامعۀ خود هیچ اطلاعی ندارد. او تافته‌ای جدا بافته است. این تئوری، سال‌هاست که مردود اعلام شده و من به آن اعتقادی ندارم زیرا به مسئولیت اجتماعی شاعران ایمان دارم.

 

سرودن شعر کردی راحت‌تر است یا شعر فارسی؟

واقعیت امر این است که مردم با زبان مادری خود احساس هم‌ذات پنداری بیشتری می‌کنند. زبان مادری، زبانی است که فرد به زوایا و خفایای آن اشراف دارد. قطعاً سرودن شعر برای شاعران دو زبانه به زبان مادری ساده‌تر است اما این سادگی به معنی سهل‌الوصول بودن آن نیست و نیازمند تخیل قوی و اشراف فرد به فنون شاعری و ظرافت‌های زبان مادری و اصطلاحات آن است.

 

مهم‌ترین آسیب‌های شعر امروز کدامند؟

شعر واقعی آسیبی ندارد. اما بسیاری از شعرهایی که امروزه تولید و در فضای مجازی پخش می‌شوند – با کمال معذرت- مهمل‌بافی‌هایی بیش نیستند و منشاء آسیب اینجاست. افراد هر طور که دلشان بخواهد شعر می‌گویند و التزام چندانی به قواعد مدوّن سرایش شعر ندارند. افراد دیگری هم هستند که راه خود را به درستی یافته‌اند و  به خوبی شعر می‌سرایند. اما آسیبی که متوجه این افراد است این است که بعد از مشهور شدن از قواعد عدول کرده و هر گونه که دلشان بخواهد شعر می‌سرایند. به اصطلاح، شهرت آنان جوازی برای نوآوری‌های نامعمول است چون مشهورند لذا کسی بر آنان خرده‌ای نمی‌گیرد.

آفت دومی که متوجه شعر شده در حوزۀ شعر سپید است. بسیاری از افراد با به هم ریختن چارچوب‌های شعر سپید و اجرای بازی‌های زبانی ناخوشایند، قدر و منزلت شعر را پایین کشیده‌اند. ملاک این افراد فهم نادرست و پیروی از نظریات ترجمه شده‌ای است که سنخیتی با فضای شعر ما ندارند و حاصل کار آنان به آثاری منتهی می‌شود که به جای این که تعجب مستمع را برانگیزند حس استهزاء را در او ایجاد می‌کنند و شعرایشان بهانه‌ای برای جک ساختن در فضای مجازی می‌شود.

ضعف شاعران در مخاطب شناسی، آفت و آسیب سوم شعر امروز است. در بسیاری از موارد به مخاطب و ذوق و سلیقه او توجه نمی‌شود و این غفلت منجر به تولید آثاری شده که از نظر زیباشناختی و سلامت و قدرت زبان و کلام در سطح نازلی قرار دارند. خودشیفتگی بلای دیگری است که سبب شده هر غوره نشده‌ای مویز گردد و قلم به دست گرفته و ادعای شعر و شاعری کند. یارگیری‌های دروغین و لایک زدن‌هایی که حاصل روابط‌اند، مجال را برای عرض اندام این شاعرنماها بیشتر کرده است.

 

جایگاه شعر ایلام را در سطح کشور چگونه می بینید؟ به آینده شعر ایلام امیدوارید؟ حرکتی را که شما و چند تن از دوستانتان در دهه ی  70 آغاز کردید آیا توسط جوانترها استمرار یافت؟

زمانی که نسل پیش‌رو شعر ایلام پای در میدان گذاشتند، انجمن‌های فعال ادبی را دایر کردند. انجمن‌‌هایی که در آن‌ها نقد شعر و مباحث مهم ادبی مطرح می شد و خروجی آن، مطرح شدن شعر ایلام در سراسر کشور بود. بارزترین خصوصیت آن نسل، نقدپذیری آنان بود. خوشبختانه امروز شاهد حضور جدی نسل اول شعر ایلام در کنار نسل جوان آن هستیم.

در روزگار ما تنها رسانۀ چاپ و انتشار اشعار صفحات ادبی مجلاتی چون آدینه، دنیای سخن، کیهان فرهنگی، مجلۀ شعر و صفحاتی چون بشنو از نی بود که به سادگی شعر کسی را چاپ نمی‌کردند، لذا شاخص مطمئنی برای تشخیص شاعرانگی اثر بودند اما امروز فضای مجازی این عیار را به هم ریخته است. و این آشفتگی معیارها تنها مختص شعر ایلام نیست بلکه جریانی است که در سراسر کشور شاهد آنیم.

شعر ایلام در حال حاضر شعر زنده‌ای است و  خاموش نشده است. هر چندی که خیلی از افراد تلاش کردند زحمات پیشتازان شعر ایلام را نادیده گرفت و منکوب نمایند و در این راستا از هیچ رفتار ناشایستی فروگذار نبودند. شعارهای پوپولیستی نمونه‌ای از تلاش‌های ناروای آنان بود. اما شعر ایلام جریانی پویا و تپنده است. امروزه شاهد آنیم که نسل اول شعر ایلام هم‌پای نسل جوان آن پویا و فعال‌اند. خوشبختانه فرایند نسل‌سازی در ایلام به خوبی انجام شده است. اما در این بین تعدادی از شاعران چونان آذرخشی بودند که خوب درخشیدند و به زودی خاموش شدند این مسأله در بین شاعران خانم بیشتر نمود داشت.

شعر امروز ایلام جریانی پوینده، تپنده و در حال حرکت است و ما شاهد شاعران قدرتمندی در عرصۀ سرایش شعر در قالب‌های مختلف کلاسیک و غیر کلاسیک‌ایم. به عنوان نمونه می‌توان به استاد جلیل صفربیگی اشاره نمود که از شاعران تراز اول کشور در عرصۀ رباعی‌سرایی است. وی توانسته است که خیلی از جوان‌ها را در مسیر رباعی‌سرایی هدایت کند. شعر کُردی ایلام نیز رودخانه ای در حال جریان است. به طور کلی می‌توان گفت که شعر فارسی و کُردی امروز ایلام غیر قابل انکار است.

 

شعر کُردی ایلام را چگونه ارزیابی می کنید؟

زبان کُردی زبانی غنی است ، هم به لحاظ موسیقیایی و هم به لحاظ بافت و ساختی که دارد  و می‌تواند مورد توجه خیلی از افراد قرار بگیرد. اما تعدادی از افراد متأسفانه از شعر سرودن به این زبان فاخر شرم دارند و اصولاً تکلم به این زبان را شایسته نمی‌دانند. یکی از دلایل این مسخ هویتی این است که زبان کُردی در مقایسه با زبان فارسی نوشتاری نشده و تولید اثر در این زبان برای آنان امتیازی در پی ندارد. چون احساس می‌کنند که با نوشتار کُردی با مردم ارتباط چندانی برقرار نمی‌کند و مطبوعات نیز به انتشار شعر کُردی تمایل کمتری دارند. 

در دهۀ هفتاد، مجلاتی مثل سروه و ئاوینه در راستای انتشار زبان و ادبیات کُردی تلاش وافری داشتند و در دیده شدن شعر شاعران نقش ارزنده‌ای داشتند. اما امروزه تنها از طریق فضای مجازی می‌توان اقدام کرد. فضای مجازی هم فضایی بی در و پیکر است.

شعر کُردی که مد نظر ماست شعری است دارای فرم و ساختمانی جدید. خیلی از افراد که شعر کُردی می‌سرایند و بیشتر مثنوی‌گو هستند، شعر کُردی را در اوزان هجایی سروده‌اند. با این وصف این قبیل سرودن‌ها نیز ظرفیت خوبی برای رواج شعر کُردی به‌شمار می‌روند. تاکید من در سرایش شعر کُردی بهره‌گیری از انرژی کلمات ، استفاده از قالب‌های شعر فارسی و دیگر ملت‌ها نظیر هایکوهای ژاپنی و یافتن روش ‌هایی معقول برای سرایش شعر به زبان مردم امروز است. بنده تجربه‌هایی در سرایش هایکوی کُردی دارم زیرا هایکو قالبی است که بُن‌مایه‌ی آن با هنجار گفتار زاگرس بسیار نزدیک است لذا هایکوهای سروده شده‌ام با اقبال عمومی مواجه شدند و بعضی از آن‌ها به تکیه کلام مردم و حتی ضرب‌المثل تبدیل شدند نظیر:

(1)

سه‌د چیگا کوکه‌و دا

تا یه کوه ئه‌لسا

 

(2)

م  وریا

تو وریا

چی قفل گه نجه بریا؟

 

اگر از انرژی آوایی کلمه در تراش شکلی و معنایی کلمات به لحاظ توازن‌های کیفی وتوازن‌های موجود در زبان استفاده بکنیم ،  شعر می تواند جلوۀ خوبی داشته باشد. امروزه  دوبیتی، رباعی، مثنوی، غزل و شعرهای سپیدی به زبان کُردی توسط شاعران ایلامی سروده شده‌اند که تجربه‌های گران‌سنگی برای مردم این دیار به‌شمار می‌روند.

 

آینده شعر کردی ایلام را چگونه می بینید؟

نخستین انجمنی که در چندسال اخیر برای ترویج و پاسداشت زبان و ادبیات کُردی در حوزۀ هنری ایلام تأسیس شد کانون ادبی «هانا» بود.کانون هانا در اوایل تأسیس، با انرژی زیادی شروع کرد. اغلب سرایندگان مشهور ، نویسندگان، اهالی فن در این کانون شرکت می‌کردند . الان هم تعدادی از آنان حضور دارند.

در طول پنج سالی که بنده مسئولیت کانون هانا را داشتم ،تلاش زیادی نمودم تا  افکار و سلایق متعدد و متنوعی را که دارای هویت کُردی بودند به منظور پاس‌داشت زبان مادری زیر یک سقف جمع شوند و باهم به بیان مسائل بپردازند.

مشکل ادبیات و شعر کُردی فقدان مبنایی برای تحلیل است. امروزه شاهد حضور افرادی در این ساحت‌ایم که حل شده در زبان کُردی نیستند و به صرف تمسک به چند نظریۀ ادبی نیم‌بند، قصد تحمیل مباحث نظری بر شعر و ادبیات کُردی را دارند.

شعر نباید منطبق بر نظریات باشد اگرچنین بود که خیلی از این موج‌ها به قول احمد شاملو پیروز میدان بودند .  هر کدام از این‌ها نظیر یک جویبار آمدند و رد شدند و اثری از آن‌ها باقی نماند. البته بنده منکر مبانی نظری شعر نیستم اما نمی‌توان نظریه را به شعر تحمیل کرد بلکه باید شعر سرود و بعد از آن دنبال مباحث نظری در شعر گشت. سرودن شعر بر اساس نظریه، به شعر منتهی نمی‌شود. اثر تولید شده نوعی معادلۀ ریاضی خواهد بود. شعر باید از درون بجوشد در غیر این‌صورت کلامی مکانیکی خواهد بود.

شاعران بزرک کُرد نظیر شیرکو بی کس و عبدالله پشیو علی‌رغم این‌که در کشورهای خارجی ساکن بودند و با نظریات ادبی آشنا، اما هیچ‌گاه تحت تأثیر این جریانات قرار نگرفتند و شعری اصیل سرودند. ما نیز باید این‌گونه عمل کنیم.

خوشبختانه امروزه تلاش‌های موفقی در عرصۀ عروضی کردن شعر هجایی کُردی صورت گرفته است و این امر وامدار تلاش نسل پیش‌رو شعر و ادبیات کُردی ایلام است. سرودن شعر کُردی در قالب‌های مختلف کلاسیک و غیر کلاسیک از دستاوردهای جریان پیشرو شعر و ادبیات کُردی ایلام است. البته موفقیت این جریان به نقد و تحلیل دقیق آن وابسته است و در غیر این‌صورت ممکن است به اعوجاجات و انحرافات مختلف زبانی گرفتار شود و مسیرش به بیراهه ختم شود. هر چند که شعر چون جویبار آهسته و پیوسته راه خویش را باز می‌کند و مردم، بهترین داور برای ارزیابی آثار به‌شمار می‌روند. داورانی که طبع سلیم آنان بهتر از بسیاری از تحصیل‌کرده‌هاست که تفاوت شعر و ناشعر را نمی‌دانند.

 

تعدادی از ترانه‌هایتان را خوانندگان ایلامی خوانده‌اند آیا از اجرای آنها راضی هستید؟

راستش من در سرایش ترانه هیچ‌گونه چمداشتی از هیچ‌کسی نداشتم، اما رسم بر این است که ترانه‌ای که تولید می‌شود باید حقوق مادی و معنوی آن به‌طور کامل به شاعر پرداخته شود. و این چیزی است که  متاًسفانه در بین اهالی هنر در ایلام یا در استان‌های مجاور مرسوم نیست . یعنی همان‌طور که ارزش شعر نزد بعضی از مسئولین نافرهیخته و به دور از فرهنگ، والا نیست ، ارزش ترانه هم علی‌رغم تلاش‌های شاعر و نوپردازی‌های او در نزد برخی از اهالی موسیقی هیچ انگاشته می‌شود. بنده هیچ‌گاه نخواسته‌ام که از این ممر به نان و نوایی برسم و آثاری را که سروده‌ام برای دل خودم آفریده‌ام.

در خصوص رضایت از اجرای ترانه‌هایم باید بگویم که موسیقی ایلام موسیقی زیاد شناخته شده‌ای نیست. برخی از دوستان، ترانه‌هایم را به خوبی (نظیر ترانه نیلمه جی که توسط محمد جواد شوهانی خوانده شده است)  و برخی دیگر در حد متوسط اجرا نموده‌اند. مشکل اجرای ترانه‌ها این است که در ایلام آهنگساز وجود ندارد و اغلب دوستان برای آهنگسازی به کرمانشاه می‌روند. و شخص آهنگساز ممکن است ملودی شعر را بر اساس لهجه و خوانش خود تنظیم نماید. ما خواستار نوعی از موسیقی هستیم که حال و هوای ایلام را داشته باشد.

بسیاری از خوانندگان ایلامی اهل خلاقیت و ابداع نیستند و غالباً تحت تأثیر موسیقی استان‌های هم‌جوار کُرد و لرنشین به تولید آهنگ می‌پردازند. و این کار اجحاف بزرگی است که به موسیقی ایلام روا داشته‌اند. البته نباید از تلاش برخی از هنرمندان اهل فکر و نظر غافل بود و اجر آن را ضایع نمود.

امیدوارم دوستان عزیزی که در کار موسیقی هستند و ارگان‌هایی که مسئولیت جدی در تولید آثار فاخر دارند  بتوانند حق و حقوق هم اهالی موسیقی و شعر و ترانه را به نحو احسن ادا کنند.

ارسال نظر